89/4/31
4:3 ع
بی ریا بگم. انقدر خوشحالم که اشک شوق در چشمانم حلقه زده…
نه از شکستن دلت، از آمدنت…
تو سربازی و آمدن و رفتنت دست خودت نیست، همه اینها که شکستن دلت رو، چرخ دنده ای شدن تا چرخ روزگار بچرخه و سرباز امام زمان (عج) در مسیر واقعی خودش قرار بگیره…
اگر چه امیدم به امام زمان (عج) بود ولی با آمدن تو جانی دوباره گرفتم…
حاضرم همه ی نمازهای عمرم رو با یک لحظه ی دل شکسته ی حاصل از جهادت عوض کنم…