90/7/10
10:38 ص
اون روزی که ما می گفتیم ، می گفتن آخه جنبش ما چه ربطی به اسراییل داره... قابل توجه دوستان غریبه و آشنا...
خبرگزاری فارس نوشت:
سایت بالاترین که مدتها عوامل پشت پرده و ماهیت گردانندگان خود را پنهان میکرد، امروز با تغییر لوگوی سایت خود، علامت ستاره داوود را به جای آن قرار داد و ضمن تبریک روشهشانا آغاز سال 5772 یهودی لوگوی فارسی بالاترین را به زبان عبری تغییر داد.گفتنی است طی سال 88 در اوج آشوبهای خیابانی و همچنین تحرکات جریان فتنه در سال 89سایت بالاترین با انتشار انواع دروغها و تحریک عناصر سادهلوح تلاش داشت به اغتشاش دامن بزند و برخی از شعارهای ضدانقلابی نظیر نه غزه نه لبنان و جمهوری ایرانی (با حذف اسلامی) از سوی شبکههایی نظیر بالاترین به عناصر میدانی القا شد.
90/7/10
9:45 ص
خدایا: تو میدانی که چه میکشیم. پنداری که چون شمع ذوب می شویم، آب می شویم. ما از مردن نمیهراسیم، اما می ترسیم بعد از ما «ایمان» را سر ببرند. و اگر نسوزیم هم که روشنایی میرود و جای خود را دوباره به شب می سپارد. چه باید کرد؟ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم، و از دیگر سو باید شهید شویم تا«آینده» بماند. هم باید امروز شهید شویم، «فردا» بماند و هم باید بمانیم تا فردا«شهید» نشود. عجب دردی! چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید شویم. آری «یاران همه سوی مرگ رفتند» در حالی که نگران «فردا» بودند. خدایا: نکند وارثان خون این شهیدان در راهشان گام نزنند؟ نکند شیطانهای کوچک با «خون» اینها «خان» شوند؟ نکند «جان مایه»ها برای «بیمایهها»ی دون «سرمایه» مقام شود. نکند زمین «خونرنگ» به تسخیر هواداران «نیرنگ» درآید. نکند شهادت اینها پایگاه «دنائت» آنها بشود؟ نکند میوهی درخت «فداکاری» اینها را «صاحبان ریاکاری» بچینند؟ نکند ثمرهی جنگ یارانمان به چنگ«فرنگیمسلکان» افتد؟ نکند «خونینکفنان» در غربت بمیرند تا «خویشباوران غرب» کام گیرند؟ نکند که.....؟ نه، نه، خدایا هرگز!
90/7/8
7:20 ع
دوستان خدا کسانی هستند که به باطن دنیا می نگرند زمانیکه مردم به ظاهر آن نگاه می کنند و به آینده آن مشغولند در حالیکه مردم به امروز آن سرگرمند و لذا اموری را که می ترسند سرانجام قاتل آنها باشند از میان می برند و آنچه را می دانند عاقبت آنها را ترک می گوید به دست فراموشی می سپرند آنچه را دیگران بسیار می بینند کم می شمارند و رسیدن به آن را از دست دادن محسوب می کنند دشمنند با آنچه دنیا پرستان صلحند صلحند با آنچه آنها دشمنند قرآن به وسیله آنها فهمیده می شود و آنها نیز به وسیله قرآن می فهمند قرآن به وسیله آنها برپا است همانگونه که آنها به وسیله قرآن برپا هستند بالاتر از امید خود امیدی نمی بینند و برتر از آنچه می ترسند مایه ترسی سراغ ندارند اشاره به خشنودی و خشم پروردگار است نهج البلاغه
90/7/6
11:38 ع
90/6/29
1:49 ص
وتقبل منا/ این اولین پست با نگاه روانشناسی و جامعه شناسی در مورد حجاب است... که به یاری خدا و همکاری هم قطاران گمنام کوپه تهیه شده... امید هست که در پست های بعدی بتونیم بهتر بگیم... اینکه خدا دوست داشت ما آدم ها رو که گفت هیچ اجباری نیست ولی اگه اینطور باشید بهتره...گفت همه شمایی که آروم و قرار ندارید... راه آرامش تون رو نشون می دم...
حرف اضافه: طرح ها و مطالب همه ی همسفران کوپه در مورد حجاب در سلسه پست های <هدیه ای از طرف خدا> استفاده می شه... طرح ها و مطالبتون رو به ایمیل کوپه بفرستید...
راسل مىگوید: از لحاظ هنرى، مایه تأسف است که بتوان به آسانى به زنان دست یافت. ویل دورانت نیز مىگوید: آنچه مىجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها مىگردد. ویلیام جیمز به صراحت توصیه مىکند: زنان عزّت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نکنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند. پس حجاب احساس ارزشمندى است؛ که موقعیتى بلند مرتبه براى زنان پدید مىآورد و مردان را در محدودیت فرو مىبرد. اگر چه در بیان به زنان گفته مىشود که پوشیده بیرون آیید؛ ولى واقعیت آن است که به مرد گفته مىشود، بهره بردارى جنسى در همه جا ممنوع. چون راه چشم را که نافذترین کانال حسىِ مردان است، نمىتوان سد کرد. و نیز توفیق در پاره اى از مسؤولیتها و حتّى سپردن برخى از مسؤولیتها به حجاب تکیه دارد و افرادى که بىحجابى پیشه مىکنند، توان انجام آن را ندارند. این گروه ناگزیر باید به خویش پردازند و - چنان که امروزه مشاهده مىکنیم - چارهاى ندارند جز آن که انجام آن مسؤولیتها را به دیگران و حتّى مردان بسپارند. زنانى که در پى دلربایى و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیکر خود به چیزى نمىاندیشند، هرگز نمىتوانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت کنند و به معنویت خود و اعضاى خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن که خود به دلیل ناتوانى یا شانه خالى کردن از انجام دادن مسؤولیتهاى فردى باز مىمانند، با روحیه و وضعیت بدنى خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را براى فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد مىسازند. بر این اساس، بازدهى فعالیتهاى خانوادگى و اجتماعى را کاهش مىدهند و حتّى دقّت عمل را دچار اختلال مىکنند؛ به عبارت دیگر، این افراد خود ناتوان مىمانند و دیگران را نیز از انجام دادن تعهدات و مسئولیتهاشان باز مىدارند. تحقیقات گسترده و به ویژه پژوهشهاى میدانى، حاکى از افت تولید و کاهش سطح کیفیت در مراکز آلوده به افراد بىحجاب، بر درستى این سخن گواهى مىدهد. اسلام که عاطل و باطل ماندن نیروهاى عظیم انسانى و غیر انسانى را نمىپسندد، براى رسیدن به موفقیت در انجام تعهدات و مسؤولیتهاى فردى و اجتماعى، استعداد و شرایطى را لازم مىداند که رعایت پوشش خاص یکى از آنها به شمار مىآید. فرد بىحجاب با رعایت نکردن این شرط در واقع از قبول مسؤولیت خوددارى ورزیده، در پى خواستههاى خود مىرود و حتّى دیگران را از انجام تعهدهاى پذیرفته شده باز مىدارد. بنابراین، حجاب هرگز به معناى محدود کردن حوزه مسؤولیت زن نیست. حجاب شرط موفقیت در انجام دادن مسؤولیتها و سپردن برخى مسؤولیتها است. انسان، با انتخاب بىحجابى از قبول مسؤولیتهاى حساس و سنگین شانه خالى مىکند؛ آزاد از هر تعهدى سر بار دیگران مىشود و مسؤولیتها را به دیگران وا مىگذارد.دیگر طرح ها رو ببینید
90/6/27
11:3 ص
90/6/24
1:3 ع
گفتم با فرماندتون کار دارم/
گفت الان ساعت یازده است ملاقاتی قبول نمی کنه.../ رفتم پشت در اتاقش در زدم/ گفت: کیه؟/ گفتم: مصطفی منم/گفت: بیا تو./ سرش را از سجده بلند کرد، چشم های سرخ خیس اشک. رنگش پریده بود. نگران شدم. گفتم چی شده مصطفی؟ خبری شده؟ کسی طوریش شده؟/
دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین. زل زد به مهرش. داته های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتاش رد می کرد/ گفت: یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشته ام. بر میگردم کارامو نگاه می کنم. از خودم می پرسم کارهایی که کردم برای خدا بود یا برای دل خودم.
خاطره ای از فرمانده شهید مصطفی ردانی پور
90/6/14
10:42 ع
رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان میخندند) زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی میمیرد، و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان میخندند و میگویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند.
حرف اضافه:
دوستانی که فرصت دارن و می تونن در زمینه گسترش حجاب و فرهنگ حجاب با کوپه همکاری کنن کامنت بذارن تا در جریان کامل قرار بگیرن... البته بهتر بود که این کار در وبلاگی که مزین به نام جضرت زهرا سلام الله علیها هست انجام بشه... اما علی الحساب به همین اکتفا می کنیم... به امید اینکه با عنایت حضرت زهرا (س) این کار به ثمر برسه...
تشکر می کنم از دوستانی که (خصوصی یا عمومی) کامنت گذاشتن و اعلام آمادگی کردن برای همکاری با کوپه
توصیه :
هر کس می خواد با جرعه ای صداقت و سادگی دلش آروم بگیره یه سری به وائل بزنه...